«إِلَهِی وَ سَیِّدِی فَأَسْأَلُکَ بِالْقُدْرَةِ الَّتِی قَدَّرْتَهَاوَبِالْقَضِیَّةِ الَّتِی حَتَمْتَهَا وَ حَکَمْتَهَا وَ غَلَبْتَ مَنْ عَلَیْهِأَجْرَیْتَهَاأَنْ تَهَبَ لِی فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ وَ فِی هَذِهِ السَّاعَةِکُلَّ جُرْمٍ أَجْرَمْتُهُ وَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُوَ کُلَّ قَبِیحٍأَسْرَرْتُهُ وَ کُلَّ جَهْلٍ عَمِلْتُهُ کَتَمْتُهُ أَوْ أَعْلَنْتُهُأَخْفَیْتُهُ أَوْ أَظْهَرْتُهُوَ کُلَّ سَیِّئَةٍ أَمَرْتَ بِإِثْبَاتِهَاالْکِرَامَ الْکَاتِبِینَ الَّذِینَ وَکَّلْتَهُمْ بِحِفْظِ مَا یَکُونُ مِنِّیوَجَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَیَّ مَعَ جَوَارِحِی وَ کُنْتَ أَنْتَ الرَّقِیبَعَلَیَّ مِنْ وَرَائِهِمْوَ الشَّاهِدَ لِمَا خَفِیَ عَنْهُمْ وَ بِرَحْمَتِکَأَخْفَیْتَهُ وَ بِفَضْلِکَ سَتَرْتَهُ ...»
ترجمه: اى خداى من و سید من از تو درخواست مى کنم به مقام قدر (و آن قدرت ازلى) که مقدرات عالم بدان کردى و به مقام قضاى مبرم که بر هر که فرستادى غالب و قاهر شدى که مرا ببخشى و در گذرى در همین شب و همین ساعت هر جرمى و هر گناهى که کرده ام و هر کار زشتی که پنهان داشتهام
و هر عملى (مستور و عیان) آشکار یا پنهان به جهالت مرتکب شده ام و هر بد کارى که فرشتگان عالم پاک را مأمور نگارش آن نموده اى که آن فرشتگان را به حفظ هر چه کرده ام موکل ساختى و شاهد اعمالم با جوارح و اعضاى من گردانیدى و فوق آن فرشتگان تو خود مراقب من و شاهد و ناظر برآن اعمال من که از فرشتگان هم به فضل و رحمتت پنهان داشته اى همه را ببخشى.
تمام راه ظهور تو با گنه بستم
دروغ گفته ام آقا كه منتظر هستم
كسي به فكر شما نيست راست مي گويم
دعا براي تو بازيست راست مي گويم
اگرچه شهر براي شما چراغان است
براي كشتن تو نيزه هم فراوان است
من از سرودن شعر ظهور مي ترسم
دوباره بيعت و بعدش عبور مي ترسم
من از سياهي شب هاي تار مي گويم
من از خزان شدن اين بهار مي گويم
درون سينه ما عشق يخ زده آقا
ت تمام مزرعه هامان ملخ زده آقا
كسي كه با تو بماند به جانت آقا نيست
ب براي آمدن اين جمعه هم مهيّا نيست
(سیدامیرحسین میرحسینی-میلادامام زمان؛ اراک)
خدایا عملی ندارم که بخواهم به آن ببالم، جز معصیت چیزی ندارم و ... اگر تو کمک نمی کردی و تو یاریم نمی کردی، به اینجا نمی آمدم و اگر تو ستارالعیوبی را برمی داشتی، می دانم که هیچ کدام از مردم پیش من نمی آمدند، هیچ بلکه از من فرار می کردند، حتی پدر و مادرم.
خدایا به کرمت و مهربانیت ببخش آن گناهانی که مانع از رسیدن بنده به تو می شود. الهی العفو...
بر روی قبرم فقط و فقط بنویسید «امام دوستت دارم و التماس دعا دارم» که می دانم بر سر قبرم می آید.
قال ابوالحسن موسى بن جعفر (علیه السلام): اذا دخلت المقابر فطا القبور، فمن کان مؤمنا استروح الى ذلک و من کان منافقا وجد المه
حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام): وقتى به قبرستان داخل مى شوید و روى قبر اموات مى روید، اگر صاحب قبر مؤمن باشد پا گذاشتن روى قبرش موجب آسایش و راحتى اش از گرفتارى خواهد شد، و اگر صاحب قبر منافق باشد، پا گذاشتن روی قبرش موجب عذاب و غم و اندوه بیشترى براىش مى شود.
مرحوم صدوق (ره ) من لایحضره الفقیه - مرحوم مجلسى بحارالأنوار
حکایت عجیبی ست:
کرم ابریشم در پیله ی تنهایی خود پروانه می شود و آدم هایی در تنهایی خود اسفل السافلین میشوند.
پرسید کرم را مرغ از فروتنی
تا چند منزوی در کنج خلوتی
دربسته تا به کی در محبس تنی
در فکر رستنم ـپاسخ بداد کرم ـ
خلوت نشسنه ام زیر روی منحنی
هم سال های من پروانگان شدند
جستند از این قفس،گشتند دیدنی
در حبس و خلوتم تا وارهم به مرگ
یا پر بر آورم بهر پریدنی
اینک تو را چه شد کای مرغ خانگی!
کوشش نمی کنی،پری نمی زنی؟
بسم الله الرحمن الرحیم
جهنم هفت در دارد و از هر دری افرادی مخصوص، وارد میشوند و در هر در، عذابی خاص
وجود دارد؛ در حدیثی پیامبر اکرم صلیاللهعلیه وآله میفرمایند:
« در شب معراج، در هنگام عبور از جهنم، دیدم بر بالای درهای آن جملاتی نوشته شده است. »
اصحاب از كيفيت آن جملات پرسیدند و حضرت، آنها را بیان کردند،
ما نیز در اینجا این روایت زیبا را نقل میکنیم:
پیامبر اکرم صلیاللهعلیه وآله فرمودند:
«من ديدم بالای درهاى جهنم نوشتههایی، نوشته شده بود که بدین شرح بودند؛
در اول: سه جمله نوشته شده بود: آنكه اميد به خدا دارد پيروز است و آنكه
از خدا بترسد، در امان است و آنكه اميد به غير خدا دارد و از غير
او مىترسد، مغرور و در هلاكت است.
در دوم: هر كس مىخواهد در روز قيامت برهنه و عريان نباشد، بايد بدنهاى
عريان وبرهنه مستمندان را در دنيا بپوشاند؛ هر كس مىخواهد در روز
قيامت عطشان و تشنه نباشد، بايد مردم تشنه را سیراب کند،
هر كس مىخواهد در روز قيامت گرسنه نباشد،
بايد شكمهاى گرسنه را سیر کند.
در سوم: خداوند لعنت كند دروغگويان را؛ خداوند لعنت كند بخيلان را و
خداوند لعنت كند ستمگران را.
در چهارم: خداوند ذليل كند هر كه به اسلام اهانت كند و آنرا كوچك و سبك بشمارد؛
خداوند ذليل كند هر كه به اهل بيت اهانت كرده و آنانرا كوچك و سبك بشمارد؛
خداوند ذليل كند هر كه ستمكاران را در ستمى كه به مخلوقات
خدا مىكنند، كمك و يارى نماید.
در پنجم: از هوى و خواهشهاى نفسانى خود پيروى مكن، زيرا هواىنفس مخالف
ايمان است؛ گفتارت را در امور بیفایده و بدون غرض به درازا مكشان،
زيرا كه از رحمت خدا دور مىشوى؛
و هيچگاه يار و ياور ظالمان مباش.
در ششم: من بر كوششكنندگان و جهادگران در راه خدا حرام هستم؛ من بر
صدقهدهندگان حرام هستم؛ من بر روزهگيران حرام هستم.
در هفتم: از نفس خود حساب بکشيد، پيش از آن كه از شما حساب بکشند؛ نفس
خود را ملامت و توبيخ كنيد، پيش از آنكه ملامت و توبيخ شويد؛
خداوند(عزوجل) را بخوانيد پيش از آن كه بر او وارد شويد و
ديگر قدرت خواندن او را نداشته باشيد.»
(بحار الانوار، جلد 8، ص 144)
درياي آرميده به ساحل برابرست
در وصل و هجر، سوختگان گريه ميکنند
از بهر شمع، خلوت و محفل برابرست
دست از طلب مدار که دارد طريق عشق
از پافتادني که به منزل برابرست
گردي که خيزد از قدم رهروان عشق
با سرمه ی سياهي منزل برابرست
دلگير نيستم که دل از دست دادهام
دلجويي حبيب به صد دل برابرست
صائب ز دل به ديده ی خونبار صلح کن
يک قطره اشک گرم به صد دل برابرست
« صائب تبریزی»
ای دل ز مدرسه به دیر افتادی******واندر صف اهل زهد غیر افتادی
الحمد که کار رساندی تو بجای****صد شکر که عاقبت به خیر افتادی
تا از راه رسم عقل بیرون نشوی***یک ذره ز آنچه هستی افزون نشوی
«شیخ بهایی»
از زاد گاه خویش کجا میروی حسین
این راه امن نیست چرا میروی حسین
با حاجیان کعبه که عهدی نداشتی
لابد به سوی کرب و بلا میروی حسین
امروز یک شنبه سیزده مهرماه
بیست روز دیگر باقیست
دانلود فایل تصویری با صدای خود استاد
هست پنهان در نهاد هر بشر
... لاجرم جارى است پیکارى بزرگ
روز و شب مابین این انسان و گرگ
زور بازو چاره این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست
اى بسا انسان رنجور و پریش
سخت پیچیده گلوى گرگ خویش
اى بسا زور آفرین مردِ دلیر
مانده در چنگال گرگ خود اسیر
هرکه گرگش را دراندازد به خاک
رفته رفته مىشود انسان پاک
هرکه با گرگش مدارا مىکند
خلق و خوى گرگ پیدا مىکند
هرکه از گرگش خورد دائم شکست
گرچه انسان مىنماید، گرگ هست
در جوانى جان گرگت را بگیر
واى اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیرى گرکه باشى همچو شیر
ناتوانى در مصاف گرگ پیر
اینکه مردم یکدگر را مىدرند
گرگهاشان رهنما و رهبرند
اینکه انسان هست این سان دردمند
گرگها فرمان روایى مىکنند
این ستمکاران که با هم همرهند
گرگهاشان آشنایان همند
گرگها همراه و انسانها غریب
با که باید گفت این حال عجیب
عجب روزهایست!!...
موســــی(ع) با هارون(ع) به طور می رود
فاطــــــمه(س) به خانه علـــــــی(ع)
ابراهیــــــــم (ع) با اسماعــــــــیل(ع) به قربانگاه ...
محمــــــد (ص) با علــــــــی(ع) به غدیر...
و حسیـــــــــــن(ع) با عباس(ع) به کربــــــــــــــ لا...!
« من عشق و عف ثم کتم فمات مات شهیداً»
هر که عاشق شود و آنگاه عشق پنهان دارد و بر عشق بمیرد، شهید باشد.پیامبر اکرم (ص)
« فتبارک الله احسن الخالقین »
.: Weblog Themes By Pichak :.