به نام خدا
چرا خداوند نفرمود« اعوذ بالملائکة» با آنکه کمترین ملائکه نیز قادرند دفع شیطان کنند، و سبب چیست که یاد ابلیس در مقابله با یاد خدا قرار میگیرد و جواب این است که گویی خدای متعال می فرماید: کید او در شما راه میابد در حالیکه شما او را نمی بینید و او شما را میبیند ، پس به کسی چنگ در زنید که شیطان را می بیند و شیطان او را نمی بیند.
من از کودکی عاشقت بوده ام
قبولم نما گرچه آلوده ام
نوحه زیبا از علیمی
برای دانلود بر روی تصویر کلیک کنید
بس کن رباب نیمه ای از شب گذشته است
دیگر بخواب نیمه ای از شب گذشته است
کم خیره شو به نیزه ، علی را نشان نده
گهواره نیست دست خودت را تکان نده
با دست های بسته مزن چنگ بر رخت
با ناخن شکسته مزن چنگ بر رخت
بس کن رباب حرمله بیدار می شود
سهمت دوباره خنده انظار می شود
ترسم که نیزه دار کمی جابجا شود
از روی نیزه راس عزیزت رها شود
یک شب ندیده ایم که بی غم نیامده
دیدی هنوز زخم گلو هم نیامده
گرچه امید چشم ترت نا امید شد
بس کن رباب یک شبه مویت سپید شد
پیراهنی که تازه خریدی نشان مده
گهواره نیست دست خودت را تکان مده
با خنده خواب رفته تماشا نمی کند
مادر نگفته است و زبان وا نمی کند
بس کن رباب زخم گلو را نشان مده
قنداقه نیست دست خودت را تکان مده
دیگر زیادت این غم سنگین نمی رود
آب خوش از گلوی تو پائین نمی رود
بس کن ز گریه حال تو بهتر نمی شود
این گریه ها برای تو اصغر نمی شود
آنکه در شش ماهگی باب الحوائج میشود
گر میرسید سن عمو قطعا قیامت می کرد
سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا بر جاست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست
تو یک رویای کوتاهی دعای هر سحرگاهی
شدم خواب عشقت چون مرا اینگونه می خواهی
من آن خاموش خاموشم که با شادی نمیجوشم
ندارم هیچ گناهی جز که از تو چشم نمیپوشم
تو غم در شکل اوازی شکوه اوج پروازی
نداری هیچ گناهی جز که بر من دل نمی بازی
مرا دیوانه می خواهی ز خود بیگانه میخواهی
مرا دلباخته چون مجنون ز من افسانه می خواهی
شدم بیگانه با هستی ز خود بیخود تر از مستی
نگاهم کن نگاهم کن شدم هر انچه میخواستی
بکش ای دل شهامت کن مرا از غصه راحت کن
شدم انگشت نمای خلق ما تو درس عبرت کن
نکن حرف مرا باور نیابی از من عاشق تر
نمیترسم من از اقرار گذشت اب از سرم دیگر
.: Weblog Themes By Pichak :.