ای فرزند آدم عشق دنیا از دل بیرون کنید که عشق من و دنیا در هیچ دلی یک جا نگنجد.
ای پسر آدم به آنچه تو را فرمان داده ام بکوش و از آنچه بر حذرت داشته ام دوری کن، بدین گونه زنده ی جاویدت خواهم ساخت.
ای پسر آدم تو شه ی فراوان بر گیر که را دور است و بار سبک کن که صراط باریک است.
خواب خویش بر گور بگذار و فخر خویش به هنگام ارزیابی کارت و لذت هایت را بهر بهشت.
بهر من باش بهرت خواهم بود.
خداوند به حضرت داوود که بر او و پیامبر ما درود باد فرمود:
ای فرزند آدم هیچ روزی نو نشود مگر آنکه من روزی تو بفرستم، و هیچ شبی نو نگردد مگر آنکه تو در آن کار زشتی بر فرشتگان عرضه کنی.
نیکی من دائم بر تو فرود می آید و بدی تو دائم بر پیشگاه من بر میشود.
ای فرزند آدم به آن اندازه که نیاز مند من هستید،فرمانم برید و به آن اندازه که توانایی آتش دارید نافرمانیم کنید.
بر دنیا به اندازه ای که در آن خواهید ماند بکوشید و برای آخرت نیز بدان اندازه که در آن خواهید ماند توشه بگیرید.
به کشتگاه دنیا تخم نیکی افشانید،بهر من کوشید و حاصل کارتان پیشاپیش به من فروشید،چنان سودتان دهم که هیچ چشمی چنان ندیده است. و هیچ گوشی چنان نشنیده است و هیچ دلی چنان در نیافته است.
مالک ابن حارث نخعی در بیست و پنجم ماه ذی القعده به وسیله ی زهر نافع شهید گشت.
در بیستم ذی الحجه این خبر به امام علی (ع) رسید.
امام بر منبر رفته و در حالی که اشک میریختند فرمودند:
« انالله و انا الیه راجعون و الحمد لله رب العالمین»
با خدای خود پیمان بستم که پس از مصیبت رسول الله بر هیچ مصیبتی اندوهناک نمانم. ولی معهذا فاجعه ی شهادت اشتر فاجعه ای عظماست.
و سپس دلخسته به خانه برگشتند.
وقتی جمعی از مشایخ نخع برای عرض تسلیت به پیش ایشان مشرف گشتند، علی (ع) اینچنین فرمودند:
مالک روانش پاک باشد چه کسی می تواند مالک باشد؟! اگر کوه بود کوهی بلند قله بود و اگر صخره بود صخره ای بود که هرگز شکست نمی پذیرد.
و باز فرمودند:
مگر مالک نظیری هم دارد ؟ آیا زنها فرزندی مثل او به دنیا آورده اند؟
یاابن الحسن ای قلبیمین قراری
تز گل آقا تز گل آقا قوتار به انتظاری
یا حسین دور سوت امر اصغری آغوشوه آل
غط اولان الریی مهدی بالاوون بوینونا سال
مفضل بن عمر می گوید:
از امام صادق عليه السلام پرسیدم:
چرا گاهی نوزاد بیدلیل میخندد یا بدون درد میگرید؟
پاسخ فرمودند: ای مفضل! هیچ طفلی نیست مگر اینکه امام را میبیند و با او نجوا میکند،
پس گریهاش از رفتن امام از پیش اوست و خندهاش بخاطر روی آوردن امام به او.
اما وقتی زبان طفل به سخن باز شد این باب بر او بسته میشود و بر قلبش مهر فراموشی زده میشود.!
شیخ صدوق ره، علل الشرایع
گفتمش چونی و چون می رهی ای زندانی
گفت:چه کنی گر نبری رشک به حال من
هر گدا را که نبود مرتبه ی سلطانی
راستی حافظ حد تو نبود هم صحبتی ما
بس اگر بر سر این کوی کنی سگبانی
خداوند به حضرت داوود فرمود:
کسی که به قضای من خشنود و بر بلایم بردبار و بر بخشش هایم شاکر نیست بگذار خدایی جز من جوید.
کسی که بر دنیا محزون شود،گویی بر من خشم گرفته است.
کسی که بر توانگری،به جهت توانگریش تواضع کند،دو ثلث دین خویش را از دست داده است.
لیلی را از عشق مجنون پرسیدند گفت:
هر حالی که مجنون داشت،من نیز داشتم، اما برتری من بر او آشکار است و آن اینست که او عشقش را پدیدار کرد و من در رازداری فرو مردم.
و نیز گفته است: مجنون قصه ی عشق خویش را آشکار ساخت.اما من نهفتم و در اشتیاق خویش نابود شدم، اگر به قیامت ندا دهند که قتیل عشق کیست؟
یکی از چیز هایی که به گوارایی طعام می افزاید هم غذایی با محبوب است.
عشق اشتیاقی است که پروردگار،به موجودات زنده میبخشد تا با آن ممکن سازند،آنچه را که برای دیگران نا ممکن است.
به کوتاهی و خردی گناه منگر بلکه بنگر که نافرمانی چه کسی می بری؟!
پیامبر اکرم(ص)
معشوقی که عاشق خود را دوست ندارد،نفسی ناقص باشد وعاشقی که دل به یار نادوستدار ببندد شخصیت خویش را تحقیر کرده است
حضرت عیسی (ع) بر یاران خویش گفت:
آنکه گناهی کوچک ورزد با آنکه گناهی بزرگ ورزد برابر است،
یارانش پرسیدند:چگونه چنین است؟
گفت: جرات یکی است،آنکه از دزدی ذرت نگذرد،از دزدی مروارید نیز نگذرد.
عشق نیرویی است که از وسوسه های آز وصورت های خیالی هیکل طبیعی در انسان زاییده می شود.
در دلاور ایجاد ترس میکند و در ترسو دلاوری می افزاید هر کسی را به صفتی به ضد آنچه هست متصف میدارد.
«کلنل باکستر» فرمانده پایگاه هوایی آمریکا داشت از مهمونی بر میگشت همسرش هم همراهش بود، یک نفر که دور زمین چمن پایگاه میدوید، توجهشون رو جلب کرد، ساعت دو نیمه شب بود.
رفتند جلو دیدن خلبان عباس بابایی است، باکستر عباس رو صدا زد و علت این کار را ازش پرسید. عباس در جواب گفت: «مسائلی در اطرافم میگذرد که گاهی موجب میشود شیطان با وسوسههایش مرا به گناه بکشاند. در دین ما توصیه شده که در چنین مواقعی بدویم یا دوش آب سرد بگیریم
فردای آن روز در بولتن خبری پایگاه هوایی «ریس» این مطلب توجه همه را به خود جلب کرد
دانشجو بابایی ساعت ۲ بعد از نیمه شب میدود تا شیطان را از خودش دور کند
در حدیث است که حضرت موسی(ع) در مناجات کوه طور، عرض کرد: « یا اله العالمین » (ای خدای جهانیان)،
جواب شنید: « لبیک »
سپس عرض کرد: « یا اله المحسنین » (ای خدای نیکو کاران)،
جواب شنید: « لبیک »
سپس عرض کرد: « یا اله المطیعین » (ای خدای اطاعت کنندگان)،
جواب شنید: « لبیک »
سپس عرض کرد: « یا اله العاصین » (ای خدای گنهکاران)،
جواب شنید: « لبیک،لبیک،لبیک ».
حضرت موسی (ع) تعجب کرد و عرض کرد:خدایا،تو را خدای جهانیان،خدای نیکوکاران،
خدای اطاعت کنندگان خواندم یک بار فرمودی « لبیک »
ولی تو را خدای گنهکاران خواندم سه بار «لبیک» فرمودی،حکمتش چیست؟
جواب آمد:
مطیعان به اطاعت خود،
نیکوکاران به نیکوکاری خود،
و عارفان به معرفت خود اعتماد دارند،
گنهکاران که جز به فضل من پناهی ندارند
اگراز درگاه من نا امید گردند به درگاه چه کسی پناهنده می شوند؟
امام صادق (عليه السلام) فرمودند: وقتى بنيامين فرزند حضرت يعقوب (عليه السلام) از او دور شد، حضرت يعقوب عرض كرد: خدايا آيا به من رحم نمى كنى ؟
خدايا بينائى چشمم را گرفتى و دو پسرم را هم از من دور كردى !
خداوند وحى فرستاد كه : اگر دو فرزندت را قبض روح هم كرده باشم آنها را زنده مى كنم تا آنها را به تو برسانم وليكن آيا به ياد دارى كه گوسفندى سر بر بريدى و غذائى پختى و خوردى و فلان همسايه ات روزه بود و چيزى از آن غذا به او ندادى ؟!
قلبها از ایمان و نور معرفت خشکیده است.
قلبِ آباد به ایمان و یاد خدا پیدا کنید، تا برای شما امضا کنیم که امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالش ریف آنجا هست.
آیت الله بهجت(ره)
نور آسمان
استغفرالله ربی و اتوب الیه .............
.اگر میخواهید در کارتان گره نیوفتد و موفق شوید تا میتوانید استغفار کنید. "اگر اثر نکرد جوابگویش من هستم.
" آیت الله بهجت"
پیر اگر باشم چه غم، عشقم جوان است ای پری
وین جوانی هم هنوزش عنفوان است ای پری
هرچه عاشق پیرتر، عشقش جوانتر، ای عجب!
دل دهد تاوان، اگر تن ناتوان است ای پری
پیل ماه و سال را پهلو نمی کردم تهی
با غمت پهلو زدم، غم پهلوان است ای پری
هر کتاب تازه ای کز ناز داری، خود بخوان
من حریفی کهنه ام، درسم روان است ای پری
از شماتت کم کن و تیغی فرود آر و برو
آمدی وقتی که حُر بی بازوان است ای پری
شاخساران را حمایت می کند برگ و نوا
چون کند شاخی که بی برگ و نوان است ای پری
روح سُهراب جوان از آسمانها هم گذشت
نوشدارویش هنوز از پی دوان است ای پری
جای شکرش باقی اَر واپَس بچرخد دوکِ عمر
با که دیگر آنهمه تاب و توان است ای پری
یاد ایّامی که دلها بود لبریزِ امید
آن اَوان هم عمر بود، این هم اوان است ای پری
با نواهای جرس گاهی به فریادم برس
کاین از راه افتاده هم از کاروان است ای پری
گو جهانِ تن جهنّم شو، جهان ما دل است
کو بهشت ارغنون و ارغوان است ای پری
کام درویشان نداده خدمت پیران، چه سود
پیر را گو شهریار از شبروان است ای پری
ای غنچه ی خندان چرا خون در دل ما می کنی؟
خاری به خود می بندی و ما را ز سر وا می کنی؟
از تیر کجتابی تو آخر کمان شد قامتم
کاخت نگون باد ای فلک با ما چه بد تا می کنی
ای شمع رقصان با نسیم آتش مزن پروانه را
با دوست هم رحمی چو با دشمن مدارا می کنی
با چون منی نازک خیال ابرو کشیدن از ملال
زشت است ای وحشی غزال٬ ما چه زیبا می کنی
امروز ما بیچارگان را امید فردایش نیست
این دانی و با ما هنوز امروز و فردا می کنی؟
ای غم بگو از دست تو آخر کجا باید شدن
در گوشه ی میخانه هم ما را تو پیدا می کنی
ما شهریارا بلبلان دیدیم بر طرف چمن
شور افکن و شیرین سخن اما تو غوغا می کنی
(شهریار)
زنده در عشق چه سان بود نصیب مجنون
عشق آنروز مگر این همه دشوار نبود
.: Weblog Themes By Pichak :.